دیوارها زندان را محدودتر نمی‌کند.

بر خاکِ جدی ایستادم
و خاک، به‌سانِ یقینی
استوار بود.

به ستاره شک کردم
و ستاره در اشکِ شکِ من درخشید.

   

و آنگاه به خورشید شک کردم که ستارگان را
همچون کنیزکانِ سپیدرویی
در حرم‌خانه‌ی پُرجلالش نهان می‌کرد.

 

 

دیوارها زندان را محدود می‌کند،
دیوارها زندان را محدودتر نمی‌کند.

 

میانِ دو زندان
درگاهِ خانه‌ی تو آستانه‌ی آزادی‌ست،
لیکن در آستانه
تو را
به قبولِ یکی از این دو
از خود اختیاری نیست.



اشعار احمد شاملو,اشعار احمد شاملو هوای تازه,اشعار احمد شاملو آیدا در آینه,اشعار احمد شاملو Pdf,اشعار احمد شاملو ققنوس در باران,اشعار احمد شاملو دانلود,اشعار احمد شاملو کوتاه,اشعار احمد شاملو متن,شعر احمد شاملو آیدا در آینه