ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
در شهرِ بیخیابان میبالند
در شبکهی مورگی پسکوچه و بُنبست،
آغشتهی دودِ کوره و قاچاق و زردزخم
قابِ رنگین در جیب و تیرکمان در دست،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
باتلاقِ تقدیرِ بیترحم در پیش و
دشنامِ پدرانِ خسته در پُشت،
نفرینِ مادرانِ بیحوصله در گوش و
هیچ از امید و فردا در مشت،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
□
بر جنگلِ بیبهار میشکفند
بر درختانِ بیریشه میوه میآرند،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
با حنجرهی خونین میخوانند و از پا درآمدنا
درفشی بلند به کف دارند
بچههای اعماق
بچههای اعماق